درباره وبلاگ


به وبلاگ من خوش آمدید
آخرین مطالب
پيوندها
نويسندگان


ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 32
بازدید دیروز : 1
بازدید هفته : 38
بازدید ماه : 96
بازدید کل : 41444
تعداد مطالب : 31
تعداد نظرات : 27
تعداد آنلاین : 1



کلبه زیبایی




یا علی جانم....


لالا اصفر بخواب گل مادر دیگه نزن پرپر نداره شیر مادر
خیمه شده محشر لالا علی جان زبونت خشک دور لبونت خشک
تموم جونت خشک ناخن نزن اصغر به سینه مادر لالا علی جان
اصغرم آروم بگیر کسی جوابت رو نمی ده جز حرمله و سه شعبه تیر
روی دست حسین تو آروم بخواب دور از چشای رباب
تو رفتی وخیمه برات عزاداره لالایی اصغر
به جای تو مونده برام یه گهواره
بارون بارون آی بجه ها بارون بارون تیر بارون
می باره تو میدون همه بیاید بیرون بارون می باره
پیراهن بابا شده پر خون چشاش شده گریون
آی بچه ها انگار علی شده قربون بارون می باره
قاتل غرق خنده شد بابامون از غم آکنده شد
ای وای از رباب شرمنده شد زیر عباش شیرخواره رفته بخواب
دور از چشای رباب تو رفتی وخیمه برات عزاداره لالایی اصغر


به جای تو مونده برام یه گهواره لالایی اصغر



چهار شنبه 16 آذر 1390برچسب:, :: ::  نويسنده : نادیا

هر شب که بادو دیده تر گریه می کنم


با اشک نه به خون جگر گریه می کنم


سینی به دست در به در هییتت شدیم


این ارث مادریست اگر گریه می کنیم


عمریست زیر بیرقتان پا گرفته ایم


یک قطره اشک داده و دریا گرفته ایم


شالی که بسته ایم برای عزایتان


از ریشه های چادر زهرا گرفته ایم


صاحب عزا کجاست امشب شب عزاست


با گریه بین روضه تان جا گرفته ایم




چهار شنبه 16 آذر 1390برچسب:, :: ::  نويسنده : نادیا

اس ام اس , شعر و دوبیتی ماه محرم  

دلم دریاچه ی غم شد دوباره / قد آیینه ها خم شد دوباره

صدای سنج و دمام اومد از دور / بخون ای دل محرم شد دوباره . . .



سه شنبه 15 آذر 1390برچسب:, :: ::  نويسنده : نادیا

آبروی حسین به کهکشان می ارزد

یک موی حسین بر دو جهان می ارزد
گفتم که بگو بهشت را قیمت چیست
گفتا که حسین بیش از آن می ارزد



سه شنبه 15 آذر 1390برچسب:, :: ::  نويسنده : نادیا
محرم آمد(ايام سوگواري سالار شهيدان امام حسين (ع) تسليت باد)

شوري به پا شد

شيون صدا شد

عالم دوباره

باز كربلا شد

محرم آمد

بوي حسين است

جامه سياه و

دلها حزين است

خوني روان شد

چشمي گريان شد

در بستر غم

دردي عيان شد

تشنه لباني

شرمگين زماني

طفلي شهيد و

قنداق خوني

زيبا قمر بود

شاه دليران

لشكر ثمر بود

از ميوه ي آن

كردند شهيدش

آن لشكر كين

عزا وماتم

در دل حسين

آنگاه كه لشكر

ماهش زدست رفت

شبي بيامد

نورش گذشت ،رفت

ازهر طرف تير

بر پيكر آمد

حسين شهيد و

عزا در آمد

خيمه بسوختند

جفا بكردند

درشام وغربت

اسيري بردند


سه شنبه 15 آذر 1390برچسب:, :: ::  نويسنده : نادیا

امان از دل زینب...

باز باران با ترانه

می خورد بر بام خانه

یادم آمد کربلا را

دشت پر شور و بلا را

گردش یک ظهر غمگین

گرم و خونین

لرزش طفلان نالان

زیر تیغ و نیزه ها را

با صدای گریه های کودکانه

وندرین صحرای سوزان

می دود طفلی سه ساله

پر ز ناله

دلشکسته



سه شنبه 15 آذر 1390برچسب:, :: ::  نويسنده : نادیا

يادتان باشد لباس مشكي‌ام را تا كنيد          گوشه‌اي از قبر من اين جامه را هم جا كنيد     

-كاش من در شام تاسوعا بميرم تا شما        خرجي‌ام را خرج نذر ظهر عاشورا كنيد



سه شنبه 15 آذر 1390برچسب:, :: ::  نويسنده : نادیا
 

جهان پرشور و ماتم شد

همه دلها پر از غم شد

بیا یا حضرت زهر ا(س)

ببین ماه محرم شد

 


 



یک شنبه 13 آذر 1390برچسب:, :: ::  نويسنده : نادیا
صحنه یک مصیبت ، یک حادثه غم انگیز نیست
ابزارگریه ونوحه وغش وضعفهای تکراری وهمه ساله وهمه عمر نیست
یک مدرسه ست.یک مکتب ست،آرامگاه نیس دانشگاه است.
قبرستان نیست ،تمدنست ومسئولیت وعشق و حرکت و...



یک شنبه 13 آذر 1390برچسب:, :: ::  نويسنده : نادیا
محرم ماه الفت با جنون است * چراغ کوچه هایش بوی خون است

محرم حرمت خون است و خنجر * تلاطم می کند حنجربه حنجر

دل من فدای دو دست اباالفضل * به قربان چشمان مست اباالفضل

ربودازهمه ساقیان گوی سبقت *به چوگان دل ناز شست اباالفضل

غم ِ زهرا مرا سوز درون داد *دم ِ حیدر به من شور جنون داد

حسین آمدبه زخم دل نمک ریخت*مرا با شور عاشورا در آمیخت

مرا سودای زینب در به در کرد *نصیبم جرعه ای خون جگر کرد

ز فرط تشنگی بی تاب گشتم *عطش دیدم ز خجلت آب گشتم

چه ها گویم ز مَشک تیرخورده *ز دست ساقی شمشیر خورده

به خاک افتادمشک ازدست ساقی*دو عالم پر شد از بوی اقاقی

مشامم پر شد از داغ شهیدان * که می گردم بیابان در بیابان....
بغضتو برای خودت نگه دار؛گاهی سبک نشی،سنگین تری...


یک شنبه 13 آذر 1390برچسب:, :: ::  نويسنده : نادیا
کاروان آهسته ره تا کربلا
دشت خون و دشت درد و نینوا
خیمه ها در دشت خون برپا شود
صوت قرآن در فضا آوا شود
گویی آن شب آسمان خون گریه کرد
در میان خیمه ها حق مویه کرد
گویی یا حق چشم خود را بسته است
طاقت دیدن ندارد خسته است
عرش فلک و ملک حق اندر عزا
روز دیگر سر جدا , پیکر جدا
این همان میعادگاه محشر است
قتلگاه زادهء پیغمبر است



چهار شنبه 9 آذر 1390برچسب:, :: ::  نويسنده : نادیا

صفحه قبل 1 2 صفحه بعد